غمکده
متن زیر در تاریخ86/8/12، ساعت: 9:51 عصر نوشته شده است.
¤ اشتباه از من بود............اشتباه از من بود !
آن زمان که ،
خیال ِ بازی کردن را
پی نخود سیاه فرستادم !
اشتباه از من بود !
آن زمان که ،
به چشمانم اجازه ی ،
آبتنی را در پیاله ی آسمان دادم !
ـ می نویسم : اشتباه کردی ... !
اما اشتباه از من بود !
آن زمان که
واژگان کتاب را خواب کردم ،
آنقدر که حتی ،
با خمیازه کشیدن من هم ،
هوس بیدار شدن را نداشتند !
اشتباه از من بود !
چرا که پرواز در باغستان چشمانت را ،
به پیله شدن در انبوه کودکی پروانه ،
خیلی ساده ترجیح دادم!
ـ می نویسم : می بخشمت ... !
اما من چه ساده اشتباه کردم !
آن زمان که ،
پلک چشمانم هی می پرید
و من به تعبیر بی پروایی که در خیالم نقش بسته بود ،
می پنداشتم ،
تو نیز کفش هایت هی جفت می شود ،
و می پنداشتم ،
قرار است مهمان دلم شوی !
ـ می نویسم : نارو زدی ...!
اما اشتباه از من بود !
آن زمان که ،
حلقه های اشک ،
انعکاس خنده های تو در چشمان ِ ترم بود !
آن زمان که ،
اشکال هندسی اجسام را ،
مانند یک تشبیه خام ، جاندار می کردم !
شاید که ،
ترانه ی چشمانت در وزنی مبهم زاده شود !
آری!
اشتباه کردم چرا که اشتباهی نکردم ... !!!
¤ نویسنده: رها
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
RSS
کل بازدیدها: 6427
بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 1
درباره خودم
لینک به وبلاگ
پیوندهای روزانه
گنج 7 دریا [25]
ورود -13 ممنوع [11]
[آرشیو(2)]
ْآرشیو یادداشت ها
اشتراک در خبرنامه